You are currently browsing the monthly archive for ژانویه 2013.
رمل مثمن مخبون
تو یخچال قوطی شیر خالی،قوطی دوغ خالی،میری سر جعبه شیرینی ، اونم خالی .
خب خالی میشه بندازین دور ، یه عمر دنبال اون نفر اخرم که بهش بگمُ بفهمونم.یعنی عمرم گائیده شد.
میدونی دنیا کی باید تموم میشد ؟
میدم در وبلاگُ گل بگیرن که دیگه کسی به گذشتهاش فکر نکنه که نتونه چند سال پیش خودشُ درک نکنه.
یه نفر هست خود چند سال پیششُ درک نمیکنه، چیکار کنه ؟
یه تیکه لواشک گذاشتم تو دهنم ، اروم اروم داره امید میده به زندگیم.
مغزم کشش نداره ، همش خودازاری ، کاشکی میتونستم پشت دستمُ داغ کنم .
کاش سیگاری بودم ، حداقل کاش امروز میرفتم باشگاه یه خورده کتک میخوردم هواسم پرت میشد.
کافیه یه کمی از رحم کردن به ادما ، از انصاف بگی یا از برکت پولی که در میاری بگی.
خندیدنشون به کنار ، حاج ممد اقا رستگاری صدات میکنن.
بشاش به انسانیت ، مرام ، معرفت، صداقت.
به نظرم اونایی که ونوس برگر میدون ارژانتینُ یادشون میاد باید ادمای خوبی باشن واسه معاشرت .
اینکه دوباره باید برم انتگرال بخونم که یادم بیاد عذابم میده.
کیر تو انتگرال.
کیر تو مثلثات.
من کوچیکتر از اونم که پیام بدم
اصلا هوپ عامل اغتشاشه ، بی نظمی میاره.
hope
کاشکی هیچ وقت کنکور نمیدادم.
استرس بهم وارد شده ،
قلبم تند میزنه،
بازم باید تصمیم بگیرم اونم تو یه روز.
کاشکی دیشب ریشامُ نمیزدم
پنجره باز کردم دور اتاق دارم راه میرم عرق میکنم
کسی هم نیست بریم پیشش.