You are currently browsing the monthly archive for نوامبر 2012.
یجاش هست که فامیلدور دیگه میبره،براش سنگین بوده که هی میگفته من جیگرم ،برمیگرده میگه : ببخشید، ببخشید جسارت کردم، شما عقابی ، شما پروانهای اصلا شما فامیلی ، من خرم که اینجا میمونم،من خرم.
حال این روزای منم همینه، روزا زیاد به خودم میگم که اره خر منم .
فرم پر کردم واسه پارسه که تستاشون و ارزیابی کنم، فک کنم بعد از فحش مادر بدترین توهین به موسسهاشون باشه.
اصلا میرم سربازی ، بعدشم یه مغازه میزنم جغور بغور میفروشم .
لباسمَ گذاشتم با اب 80درجه بشوره یقهاش تمیز شه ، الان بعد 2 ساعت یادم افتاد پودر نریختم تو ماشین لباسشویی.
اگه بگم تو این سه ماه چند ساعت کار کردم پشماتون میریزه .
3ماه کار کنی ، پول شهریه ثابت یه ترمت هم نداشته باشی.
یه سری هم نشستن،دارن تو توئیتر لوزر بودنَ جنده میکنن.من میخواستم تز دکترام باشه دارن میرینن توش.
از فردا هر بچه کونی میاد میگه من لوزرم.
همش تکراره ، خیلی از گفتنیا گفته شده .
داداشم دوباره قفل کرده رو اون عطر منَ هی داره میزنه،
منم که تو در و دیوارم.
حالا بگیرم ازش ناراحت میشه فک میکنه ادم انی هستم.
انگار خودم خرم که ازش نمیزنم.
فتاده ام از پا، بگو كه از جانم ، دگر چه خواهي؟
یه جاش هست که یکی پشت در میشینه روضه میخونه اونی که گریه اش نمیگره ، گریه کنه.
یه حبه قند
اونکه دل بود ، دیگه واسه ما دل نشد
از پا چه انتظاری که بخواد همون پا بشه.
یکی از بدترین اتفاقهای زندگی یه ادم ، میتونه کار کردن بخاطر پول باشه .