You are currently browsing the monthly archive for سپتامبر 2011.
اون پیره مرده که نشون داد
قیافهاش خیلی خسته بود ، ناراحت بود ، انقد بد گریه کرد اصلا ادم و از زندگیش پشیمون کرد
الان شبکه دو یه تیزر یا میان برنامه یا چه می دونم یه چیزی نشون داد
احساس مشترک ، حس مشترک همچین چیزی
یه پیرمرده با یه پسر بچه
خیلی داغون بود ، خیلی
اعصابم و ریخت به هم
دیگه رسما گوشیم به فاک رفت
شمارهها و نوتهام به جهنم
رمز عابر بانک و چیکار کنم.
می دونین چیه
اصلا از زیزی گولو کمترم اگه تا اخر مهر بخش اول این کتاب و یاد نگیرم
جدیدا بهم میگه مجنون
باز خوبه پیشرفت کردم از زیزیگولو بهتره
از یه چیزی تقریبا مطمئنم
اونم اینکه که اگه تو زندگیم یه نفر پایه داشتم
حتما یه گهی می شدم
و چه بيهوده ترينيست نزديكي هاي او با تو و عشق حيواني تو به توهم يك همسر… چه راز آميز!
خب معلومه کسی که تو بیوگرافیش بوسیدن دست امام تو یازده سالگیش و بنویسه باید شخصیت جالبی داشته باشه.
اصلا حاضرم به مجید انتظامی بدم
بوی پراهن یوسف
تو یاهو یه لیست داشتم یه عالمه ادم که نمی شناسختم
هرچی تلاش کردم محل سگ بهم نزاشتن
گور باباشون
یه جا وسطش هست میخونه
هیییی دوست هییی دوست