You are currently browsing the monthly archive for اوت 2010.
برا درک بهتر اینکه اینجا دقیقا چه جور جایی هست
باید بگم
اینجا هواست نباشه چیزات و از تو شورتت زدن
صندوق صدقات و قلک محک که جای خود داره !
پ.ن: خسته ام.
یا حامله شدم یا معتاد!
به شدت هوس کرانچی سالسا تند می کنم.
دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد!
صابون به دست نشسته بود ، به یاد شیرین ج… می زد.
1.
تاحالا گفته بودم چقدر خانمهایی که پوشه می زنن دوست دارم ؟
به دلم می شینن
2.
یه دوست دخترم نداریم برامون ایفون بخره
پ.ن: اینقدر!
یکی دو ماه می شه آب دادن به گلدونام و به خواهرام سپردم
الان که فکر می کنم
می بینم اگه همون موقه از پنچره پرتشون می کردم پایین ، یا اتیششون می زدم
انقد دلم نمی سوخت